نیما یوشیج کیست ؟

درباره نیما یوشیج و زندگینامه او

نیما یوشیج کیست ؟

درباره نیما یوشیج و زندگینامه او

نامداری ، بی نیک نامی ، به پشیزی نمی ارزد . حکیم ارد بزرگ


ستاره هاشمی


انوری » دیوان اشعار » غزلیات
 

رخت مه را رخ و فرزین نهادست

لبت بیجاده را صد ضربه دادست

چو رویت کی بود آن مه که هر مه

سه روز از مرکب خوبی پیادست

کجا دیدست بیجاده چنان خال

که فرزین بند نعلت را پیادست

ز مادر تا تو زادی کس ندیدست

که یک مادر مه و خورشید زادست

از این سنگین دلی با انوری بس

که بی‌تو سنگها بر دل نهادست

 

شهره فنایی - زیباترین جملات


حکیم ارد بزرگ ,ارد بزرگ,great orod,hakim orod bozorg,mojtaba shoraka,حکیم ارد بزرگ , استاد شرکاء , مجتبی شرکا,بزرگترین فیلسوف معاصر,استاد ارد بزرگ,دانشمند ارد بزرگ,بزرگترین اندیشمند جهان,بزرگترین متفکر جهان,بزرگترین فیلسوف تاریخ

 


زیباترین جملات



به آنهایی که می گویند اُرُد دلدادگی نمی داند ، بگویید او هم دلداده شد ، یک بار و برای همیشه ، دلباخته میهن پاکش ایران . حکیم ارد بزرگ


آرزوهای اُرُد ، با شکوه سرزمین مادری اش ایران ، به پایان می رسد .  حکیم ارد بزرگ


با ارزشترین نشان اُرُد ، ایرانی بودن است .  حکیم ارد بزرگ


گیتی ، آوای مهربانی و شادیست . حکیم ارد بزرگ


 بی مایگی و بدکاری ، پاینده نخواهد ماند ، گیتی رو به شکوفایی است . با نگاهی به گذشته می آموزیم : نابکاری هایی همچون برده داری ، همسر سوزی و … را آدمیان رها نموده اند ، پس پویندگی و شکوفایی ، براستی هویداست . حکیم ارد بزرگ

 
گیتی به سوی آینده پیش می تازد ، از آنانی که مدام در گذشته شنا می کنند بگریزید . حکیم ارد بزرگ


گیتی ناز ما را نمی کشد ، جهان با ما و یا بی ما ، در حال پیش تاختن و رشد است ، پس کوشش کنیم ، در هر جایی که هستیم ، بهترین باشیم و بخشی از بار رشد و پویش گیتی را بر دوش بگیریم . حکیم ارد بزرگ


آدم ها ، یکی از میوه های بسیار بسیار کوچک درختان گیتی هستند .  حکیم ارد بزرگ


 چه تیره روزند ، مردمی که سینما و موسیقی شان ، غم است و سیاهی ، بیچارگی و پلشتی ... نمی توان در مرداب بدنبال بوی خوش زندگی بود ... سینما باید فردایی زیباتر ، شادتر و بهتر را نشان دهد تا مردم برای رسیدن به آن ، کوشش کنند . حکیم ارد بزرگ


سرزمین غمزده ، میراثی برای آیندگان ندارد . حکیم ارد بزرگ


نامداری ، بی نیک نامی ، به پشیزی نمی ارزد . حکیم ارد بزرگ


سخنان بزرگان



انوری » دیوان اشعار » غزلیات
 

گلبن عشق تو بی‌خار آمدست

هر گلی را صد خریدار آمدست

عالمی را از جفای عشق تو

پای و پیشانی به دیوار آمدست

حسن را تا کرده‌ای بازار تیز

فتنه از خانه به بازار آمدست

باز کاری درگرفتستی مگر

نو گرفتی تازه در کار آمدست

تا ترا جان جهان خواند انوری

در جهان شوری پدیدار آمدست
 
پایم از عشق تو در سنگ آمدست

عقل را با تو قبا تنگ آمدست

نام من هرگز نیاری بر زبان

آری از نامم ترا ننگ آمدست

هرچه دانی از جفا با من بکن

کت زبونی نیک در چنگ آمدست

هرکسی آمد به استقبال من

اندهانت چند فرسنگ آمدست

انوری پایت ز راهی بازکش

کاندران هر مرکبی لنگ آمدست
 


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد